قرآن و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ مانند دو بال پرنده ای
هستند که اگر هر دو یا یکی از آنها نباشد پرواز به سوی سعادت و کمال انسانی امکان
پذیر نخواهد بود. معادله ی قرآن منهای اهل بیت ـ علیهم السلام ـ واهل بیت ـ علیهم
السلام ـ جدای از قرآن در قاموس شیعه معنا ندارد.هر جا سخن از اهل بیت ـ علیهم
السلام ـ باشد پشتوانه ی آن کلام وحی است و اگر سخن از وحی است مفسر و ترجمانی
همانند اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را می طلبد.
حضرت
رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: هُم معَ القرآنِ و القرآنِ
معهم، لایُفارِقونَه و لا یُفارِقُهم / آنان (اهل بیت) همراه قرآنند و قرآن نیز
همراه آنان ، از قرآن جدا نمی شوند و قرآن نیز از آنان جدا نمی شود.
هر دو جلوه ای
از رحمت بی پایان الهی ، منادی انسانیت ، عدالت ، زندگی شرافتمندانه و سعادتمندانه
هستند.و اما قضاوت با شما خواننده ی گرامی:
ـ آیا حسین ـ علیه
السلام ـ که به فرموده ی حضرت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ با قرآن عجین است و جز راه حق را
نمی پیماید سزاوار چنین رفتار وحشیانه ای بود که کوفیان با او و اهل و عیال او
کردند ؟
ـ آیا حسین ـ علیه
السلام ـ دردانه و بهجت قلب رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ و خامس آل کساء
نبودند ؟ مگر خلق آن زمان حدیث شریف کساء را مکرراً نشنیده بودند ؟ مگر در این
حدیث شریف جناب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ ، حسین ـ علیه السلام ـ را نور
چشم و میوه قلب خویش خطاب نکرده بودند ؟
پس چه امری موجب
پدیدار شدن ماجرای دردناک کربلا شد ؟ چه دلیلی باعث شد که عمربن سعد ملعون در روز
عاشورا خطاب به لشکریان خود بگوید: (شاهد باشید و به ابن زیاد ملعون بگویید
کهاولین تیری که به سوی حسین ـ علیه السلام ـ و حسینیان پرتاب شد از سوی من بود) ؟
مگر عمر بن سعد ملعون پدر و برادر حسین ـ علیه السلام ـ را درک نکرده و به مقام
والای ایشان واقف نبود ؟
چیزی جز دنیا
طلبی و فزون خواهی گریبان این قوم سفاک را گرفته و به قعرِ سَقَر (جهنم) فرستاد ؟
آنگاه که ابن زیاد ملعون به عمر بن سعد ملعون گفت:در صورتی فرمانروایی مُلک ری را
به تو اعطا می کنم که با حسین ـ علیه السلام ـ از درِ جنگ وارد شوی و کشته ی او را
برای من بیاوری.
عمر
بن سعد ملعون چه کرد ؟ دنیا را خرید و جهنم نیز در پی آن . . .
امید که چنین واقعه
ای برای ما رخ ندهد. آنگاه که از امام زمان خویش دعوت کنیم و برای عرض ادب به
محضرشان لحظه شماری کنیم ولی زمانی که به دیدار ایشان نائل گشتیم اربابمان را در
حالی که نیازمند یاری است تنها گذارده و به دنبال منافع خویش رهسپار شویم.
مثل آن قوم شَقی
و دَنی که حتی به پیراهن چاک چاک و کهنه حسین ـ علیه السلام ـ رحم نکرده و حتی آن
را به غارت بردند. مثل آن جمعیت خبیث و حرام زاده که درون خود را مملو از حرام
کرده بودند به طوری که دیگر کلام الهی امام زمانشان حسین ـ علیه السلام ـ در قلب
شان اثر نمی کرد. چرا که حرام ریز و درشت وجودشان را با خود پیوند زده بود و مُلکِ
وجودی آنها را به تصاحب خود درآورده بود.
آری؛
آنچه حادثه ی کربلا را به وجود آورد دنیا طلبی بود که موجب گرایش به لقمه ی حرام
گردید. تا آنجا که حضرت اباعبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ نیز در روز عاشورا به
این مسأله تصریح می کنند. ( مُلِأت بُطونَکم مِنَ الحَرام / شکم هایتان از حرام پر
شده )
بیائیم
حسینی باشیم و حسینی بمانیم. طعام تن را از حرام برنگیریم.
چشمان خویش را با نگاه های حرام آلوده و مسموم نکنیم تا توفیق گریه برای حسین ـ علیه
السلام ـ، بهترین خلق خدا از ما سلب نشود.
اللهم الرزقنا شفاعة الحسین یوم الورود