شاهزادهی شهید
صفحات تاریخ را که ورق می زنم اشک از چشمانم سرازیر می شود و خون از قلبم. چه جماعت پَستی بودند که اوراقی پر از سیاهی و نفاق را به صحیفۀ تاریخ اضافه کردند. حرف از کوچه هست و هتک حرمت. حرف از شاهزادۀ شهید هست و مظلومیت.
هنوز سایۀ غم جد بزرگوارشان روی سینه شان سنگینی می کرد. داغدار بودند. شال عزا روی دوششان خودنمایی می کرد. حیوانهای انسان نما کاری با آنها کردند که زمین و آسمان به حال آنها غرق ناله شد. نمی دانم تاوانِ کدام گناه را پس می دادند که می بایست وحشیانه مورد هجوم قرار گیرند. گفتم گناه ! اصلاً آنها اهل گناه بودند که بخواهند تاوان پس دهند ؟! مگر آنها خانواده ای نبودند که پس از نزول آیۀ شریفۀ إنّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أهلَ البَیتِ و یُطَهِّرَکُم تَطهیراً (1) حضرت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ هر روز به مدت شش ماه پشت درِ خانۀ آنها می آمد و می فرمود: السلام علیکم یا اهل بیتی.
اگر عالم یکپارچه چشم شود و روز و شب اشک ببارد باز هم برای این مصیبت کم گریه کرده است. مصیبتی که در آن محور حدیث لَولاک مظلومانه ، پشت درِ خانۀ وحی مجروح می شود و ... . مصیبتی که در آن شاهزادۀ صغیر حضرت محسن بن علی ـ سلام الله علیهما ـ به شهادت می رسد و بعضی تاریخ نویسان نام او را ذکر می کنند اما واقعه را شرح نمی دهند تا مجبور نشوند عاملین شهادت او را نام ببرند.
در این ایام حضرات آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ از داغ واقعۀ کوچه، هتک حرمت و شهادت محسن بن علی ـ سلام الله علیهما ـ قلبشان آزرده هست. سزاوار است برای تسکین قلب نازنین آنها بعد از سرسپردن به آنها و انجام فرامینشان همواره بر فاعلین واقعۀ کوچه و قاتلین حضرت محسن بن علی ـ سلام الله علیهما ـ لعن و نفرین فراوان فرستاد.
أللهُمَّ العَن اوّل ظالِمٍ ظَلَمَ حقَّ محمدٍ و آلِ محمدٍ و آخِرَ تابِعٍ لَه علی ذلِک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ جز این نیست که خدا می خواهد آلودگی را از شما اهل بیت بزُداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند.