شورِ شیرین

۱۶ مطلب با موضوع «کُلهـم نورٌ واحـد» ثبت شده است

شأن مباهلـه

... امام حسن علیه السّلام بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناى خدا داستان‏ مباهله‏ را شرح داد و فرمود: پدرم على نفس پیغمبر خدا است، من و برادرم فرزندان پیامبریم، منظور از کلمه، نسائنا (که در آیه مباهله می باشد) مادرم زهراء است، مائیم که اهل و آل پیامبریم، پیغمبر خدا از ما و ما از او هستیم.

 

 در تفسیر قمى از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت آورده شده  که ایشان فرمودند: نصاراى نجران وقتى براى وفد و شرفیابى حضور رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ حرکت مى‏ کردند، سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سید با آنان همراهى نمودند، در مدینه وقتى موقع نمازشان رسید، ناقوس نواخته به نماز ایستادند، اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ عرضه داشتند: یا رسول اللَّه این مسجد تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا ص فرمود: کارى به کارشان نداشته باشید، بعد از آنکه از نمازشان فارغ شدند، به رسول خداـ صلی الله علیه و آله ـ نزدیک شده، پرسیدند: مردم را به چه دینى دعوت مى‏ کنى؟ فرمود: به شهادت دادن به اینکه جز اللَّه معبودى نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه عیسى ـ علیه السلام ـ بنده‏ اى است مخلوق که مى‏ خورد و مى‏ نوشید و سخن مى‏ گفت. پرسیدند: اگر مخلوق و بنده بود پدرش که بود؟، در اینجا به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وحى شد که به ایشان بگو: شما در باره آدم چه مى ‏گوئید؟ آیا بنده‏ اى مخلوق بود، مى‏ خورد و مى‏ نوشید و سخن می گفت و عمل زناشویى انجام مى‏‌داد یا نه؟ رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ همین سؤالات را از ایشان کرد، جواب دادند: بله بنده‏ اى مخلوق بود و کارهایى که برشمردى مى‏ کرد، فرمود: اگر بنده بود و مخلوق پدرش که بود؟ مسیحیان مبهوت و مغلوب شدند و خداى تعالى این آیه را فرستاد: " إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ..." و نیز این آیه را که فرمود:" فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ‏- تا جمله- فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ". رسول خداـ صلی الله علیه و آله ـ به ایشان فرمود: پس با من مباهله کنید، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر کاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، مسیحیان گفتند: با ما از در انصاف درآمدى، قرار گذاشتند همین کار را بکنند، وقتى به منزل خود برگشتند، رؤسا و بزرگانشان مشورت کردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بیایند، مباهله مى‏ کنیم چون مى‏ فهمیم که او پیغمبر نیست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بیاید مباهله نمى‏‌کنیم، چون هیچکس علیه زن و بچه خود اقدامى نمى‏ کند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطرى در بین نیست و در این صورت او در دعویش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا ص‏روانه شدند، دیدند که تنها رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ براى مباهله آمده‏‌اند، نصارا از اشخاص پرسیدند: اینان چه کسانى هستند؟ گفتند: این مرد پسر عم و وصى و داماد او است و این دخترش فاطمه س است و این دو کودک، دو فرزندانش حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضى کنیم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا ـ صلی الله و علیه و آله ـ با ایشان به جزیه مصالحه کرد و نصارا به دیار خود برگشتند.

مراسم حجّة الوداع در آخرین سال عمر پیامبر صلى الله علیه و آله، با شکوه هر چه تمامتر، در حضور پیامبر صلى الله علیه و آله به پایان رسید؛ قلبها در هاله‏اى از روحانیّت فرو رفته بود، و لذّت معنوى این عبادت بزرگ هنوز در ذائقه جانها انعکاس داشت.

یاران پیامبر صلى الله علیه و آله که عدد آنها فوق العاده زیاد بود، از خوش‏حالى درک این فیض‏ و سعادت بزرگ در پوست خود نمى‏ گنجیدند. نه تنها مردم مدینه در این سفر، پیامبر صلى الله علیه و آله را همراهى مى‏ کردند، بلکه مسلمانان نقاط مختلف شبه جزیره عربستان نیز براى کسب یک افتخار تاریخى بزرگ به همراه پیامبر صلى الله علیه و آله بودند. آفتاب حجاز بر کوهها و درّه‏ها آتش مى‏ پاشید، امّا شیرینى این سفر روحانى بى‏ نظیر، همه چیز را آسان مى‏ کرد. ظهر نزدیک شده بود، کم کم سرزمین جُحفه و سپس بیابانهاى خشک و سوزان‏ «غدیر خم» از دور نمایان مى‏ شد.

واژه های ایمان و کفر دو اصطلاحی هستند که در متون دینی ما موارد کاربرد زیادی داشته اند. به عنوان مثال کلمه ایمان و مشتقات آن حدود 700 مرتبه و واژه کفر و کلمات هم خانواده آن حدود 450 مرتبه در آیات قرآن مجید به کار رفته است که خود نشان دهنده اهمیت بسیار والای ایمان و کفر در دین مقدس اسلام است.

بر هر انسان متدین و متشرع به اسلام واضح است که زمانی یک شخص مسلمان می تواند به سعادت و خوشبختی ابدی خویش فکر کند و به آینده ای روشن امیدوار باشدکه مفهوم ایمان و کفر را دریافته و در مسیر زندگی از مصادیق کفر پرهیز کرده و به مصادیق ایمان متمسک گردد.
و ....

ـ کفر مطلق و کفر تبعیضی.                          

ـ شک در امامت انکار تمام مفاهیم دینی است.

وسیله تقرب

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ ــ  اى کسانى که ایمان آورده‏ اید، از خداوند پروا کنید و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسیله بجوئیـد (سوره مبارکه مائده ـ آیه شریفه 35)

ـ ابن شهر آشوب در معنى آیه از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: وسیله من و فرزندانم میباشیم هر گاه شخصى از خداوند چیزى درخواست کند ما را واسطه و وسیله درخواست خود در درگاه ربوبى قرار دهد تا خداوند حاجات او را بر آورد و انجام دهد و این حدیث را صفار در بصائر الدرجات به سند خود از سلمان فارسى روایت کرده.

ـ طبرسى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت کرده که ایشان فرمودند: ای مردم هر گاه چیزی را از خدا بخواهید مرا واسطه و وسیله قرار دهید حضور پروردگار.           تفسیر جامع، ج‏2، ص: 207

 

ـ قمى (ره) فرموده است که مراد تقرب بسوى خدا است به وجود امام (ع) و در عیون از پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایت نموده است که امامان از نسل حسین ـ علیه السلام ـ میباشند؛ کسی که اطاعت کند آنها را خدا را اطاعت نموده و کسی که معصیت کند آنها را خدا را معصیت نموده و آنها عروة الوثقى و وسیله بسوى خدایند. ( تفسیر روان جاوید - ج 2 - ص 207)

 

ـ در این که مراد از «وسیله» چیست دو قول وجود دارد: 1- از دیدگاه روایات وارده در ذیل آیه استفاده مى‏شود که: «وسیله» عبارت است از رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و أئمّة علیهم السّلام. «کنز الدقائق» 2- بهترین درجه بهشت «على علیه السّلام، کنز الدقائق»    ( تفسیر علیین، ص:  114)

ـ ابن شهر آشوب،در کتاب شریف مناقب بیان می کنند : قال أمیر المؤمنین (علیه السلام) فی قوله تعالى: وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ: «أنا وسیلته». ( البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص: 292)

دردِ بزرگ

قالَ رَسُولِ اللَّهِ - صلی الله علیه و آله و سلم -: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ وَ هُوَ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ(بحارالأنوار ج 23ــ ص109)

حضرت رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم- فرمودند: من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت میگذارم ، تازمانی که به آنها تمسک جویید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد ؛ اول از آنها از دیگری بزرگتر است و آن کتاب خداست که ریسمان کشیده شده از آسمان به سوی زمین است و دیگری اهل بیتم که هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا این که کنار حوض کوثر بر من وارد می شوند. (تمسک= محکم گرفتن چیز مستحکم)

آیا تمسک تنها به قران و بی اعتنایی به اهل بیت - علیهم السلام – ثمر بخش است؟ آیا ما برای کسب سعادت در مسیر صحیح قدم گذاشته و تمام تلاش خود را به کار گرفته ایم؟ آیا ما برای پیاده کردن فرامین حضرت حق و ائمه معصومین – علیهم السلام – در زندگی تمام جوانب را در نظر گرفته ایم؟

با نگاهی گذرا اما عمیق در زندگی خود ممکن است این سوال مطرح شود که تا چه اندازه از ائمه معصومین - علیهم السلام - الگو پذیری داشته ایم. مسلماً الگو پذیری صحیح مستلزم شناختی نسبتاً کافی است. آیا جوان امروز برای کسب آرامش و دوری از دغدغه خاطر به دنبال شناخت امام معصوم رفته یا بیشتر از آن که از امام معصوم شناخت داشته باشد، اطلاعات بیشتری از یک هنر پیشه یا یک بازیکن فوتبال کسب کرده؟ این یک درد است. دردِ بزرگ!!!

اما شما ای دوست عزیز تا چه اندازه در قبال امانت داری نسبت به دو امانت ارزشمند رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - سربلند بوده اید؟!

در حال حاضر بر ماست تا اهل بیت - علیهم السلام - را شناخته و در مقابل دستورات آنها سرِ تعظیم فرود آورده تا بدین واسطه در فهم معارف قرآن به ما عنایتی شود تا زمینه سعادت خویش را فراهم نماییم و در صدد فراخواندن دوستان به صراط مستقیم یعنی راه اهل بیت عصمت وطهارت ـ علیهم السلام ـ برآئیـم.