شورِ شیرین

 

 در تفسیر قمى از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت آورده شده  که ایشان فرمودند: نصاراى نجران وقتى براى وفد و شرفیابى حضور رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ حرکت مى‏ کردند، سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سید با آنان همراهى نمودند، در مدینه وقتى موقع نمازشان رسید، ناقوس نواخته به نماز ایستادند، اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ عرضه داشتند: یا رسول اللَّه این مسجد تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا ص فرمود: کارى به کارشان نداشته باشید، بعد از آنکه از نمازشان فارغ شدند، به رسول خداـ صلی الله علیه و آله ـ نزدیک شده، پرسیدند: مردم را به چه دینى دعوت مى‏ کنى؟ فرمود: به شهادت دادن به اینکه جز اللَّه معبودى نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه عیسى ـ علیه السلام ـ بنده‏ اى است مخلوق که مى‏ خورد و مى‏ نوشید و سخن مى‏ گفت. پرسیدند: اگر مخلوق و بنده بود پدرش که بود؟، در اینجا به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وحى شد که به ایشان بگو: شما در باره آدم چه مى ‏گوئید؟ آیا بنده‏ اى مخلوق بود، مى‏ خورد و مى‏ نوشید و سخن می گفت و عمل زناشویى انجام مى‏‌داد یا نه؟ رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ همین سؤالات را از ایشان کرد، جواب دادند: بله بنده‏ اى مخلوق بود و کارهایى که برشمردى مى‏ کرد، فرمود: اگر بنده بود و مخلوق پدرش که بود؟ مسیحیان مبهوت و مغلوب شدند و خداى تعالى این آیه را فرستاد: " إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ..." و نیز این آیه را که فرمود:" فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ‏- تا جمله- فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ". رسول خداـ صلی الله علیه و آله ـ به ایشان فرمود: پس با من مباهله کنید، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر کاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، مسیحیان گفتند: با ما از در انصاف درآمدى، قرار گذاشتند همین کار را بکنند، وقتى به منزل خود برگشتند، رؤسا و بزرگانشان مشورت کردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بیایند، مباهله مى‏ کنیم چون مى‏ فهمیم که او پیغمبر نیست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بیاید مباهله نمى‏‌کنیم، چون هیچکس علیه زن و بچه خود اقدامى نمى‏ کند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطرى در بین نیست و در این صورت او در دعویش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا ص‏روانه شدند، دیدند که تنها رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ براى مباهله آمده‏‌اند، نصارا از اشخاص پرسیدند: اینان چه کسانى هستند؟ گفتند: این مرد پسر عم و وصى و داماد او است و این دخترش فاطمه س است و این دو کودک، دو فرزندانش حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضى کنیم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا ـ صلی الله و علیه و آله ـ با ایشان به جزیه مصالحه کرد و نصارا به دیار خود برگشتند.

  • آسمــان

نظرات  (۲)

سلامممنون که اومدین و مزین کردین بلاگو با نظر سازندتون
•چه دعای منسجمیمرسی
با حلوا حلوا گفتن که دهن شیرین نمیشه، مثل کسی که سرزبونش هی خداس ولی تو عملش خدایی نیس
باشه بهشون میگم اونا منو نرنجونن، باهام مهربون باشن، برای عاقبت به خیر من دعا کنن

مرسی که مباهله رو گفتی چیه
تا حالا درست نمیدونستم


این وبم که نوشتم میای اپمو بخونید؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی