شورِ شیرین

۱۶ مطلب با موضوع «کُلهـم نورٌ واحـد» ثبت شده است

عشق ِ پاک

معنای ظاهری‌اش را متوجه می‌شوم اما مفهومش برایم مجهول است؛ نه تنها برای من بلکه برای کسانی که مثل من از عشق و دل سپردن بوئی نبرده‌اند. بعضی وقت‌ها ذهنـم را درگیر می‌کند. یادم است آن را در کتابی خواندم که احوال زندگی یک عارف را شرح می‌داد و جمله‌های عرفانی زیادی در آن نوشته شده بود؛ میان آنها جمله‌ی " عاشق اگر رنگی از معشوق نـگیرد در عشق ِخود صادق نیست" مرا به فکر واداشت.

با کمی مطالعه‌ی تاریخی و مستند فهمیده می‌شود که تنها چهارده معصوم و کسانی که مستقیماً به آنها منسوب‌اند، عاشقان واقعی خدا هستند که در عشق ِ خود صادق‌اند . نمونه‌ی بارزش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ است که وقتی در محراب عبادتش با خدای خود راز و نیاز می‌کرد نور ِ وجودی‌اش بر آسمان‌ها و اهلش آشکار می‌شد.1 بدون شک پدید آمدن این صحنه‌ی روح بخش، نتیجه‌ی نزدیکی و الفت حضرت زهرا ـ سلام علیها ـ با خدایش است که عقل ما برای درک این حقیقت ناقص است و فهم ما قاصر. این نشان دهنده‌ی کمال حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ در معرفت الهی است که سینه به سینه به فرزندانش منتقل شد و تا حدی در آنها به کمال رسید که صفات خداوندی در وجودشان حلول کرد. این حقیقت از زبان امام هادی ـ علیه السلام ـ شنیدنی‌ است؛ آنـگاه که در زیارت جامعه کبیره می‌فرماید:" السلام علی محالِّ معرفةِ الله و مساکنِ برکةِ الله و ...".2 این یعنی رنگ معشوق به خود گرفتن، یعنی مجذوب شدن در ذات الهی، یعنی قلب‌هایی که عشق پاک در آنها موج می‌زند؛ آن هم به گونه‌ای که معشوق از عاشقانش شناخته می‌شود.


مناسبت نوشت

شور و شعور سیاسی

 این روزها که از انتخابات ریاست جمهوری حرف به میان می‌آید؛ نظرهای گوناگونی شنیده می‌شود. اختلاف نظرهای این‌چنینی طبیعی بوده و حاکی از این است که مردم برای آینده‌ی خود و کشورشان مثل گذشته در صحنه‌اند. نکته قابل توجه، شعور سیاسی است که باید با شور سیاسی پا به پای هم پیش روند؛ خلق این حماسه نیازمند آگاهی دقیق از ملاک‌ها و معیارهای شاخص می‌باشد که توسط حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای ـ حفظه الله ـ برایمان تبیین شده است. وظیفه‌ی ما در خلق این حماسه علاوه بر حضور، انتخابی برخاسته از بصیرت است که هم آینده ساز بوده و هم بیانگر  پایبندی‌مان به آرمان‌های انقلاب و امام راحل ـ رحمه الله ـ می‌باشد.



1 ـ از امام صادق سوال شد چرا حضرت فاطمه ـ س ـ زهرا نام گرفت: حضرت فرمودند : " چون وقتی در محرابش برای عبادت می‌ایستاد نورش به اهل آسمان‌ها می‌تابیـد." (بحار الانوار ـ ج 43 ـ ص 12)

2 ـ ( سلام بر شما که مبدأ و محل خداشناسی و مسکن برکت الهی هستید)


بازنـشر در :  مفید نیـوز    تو بنـویس    نقل ِ قول   حرف ِ تو   

هر چند وقت یک بار در قنوت نمازهایم از خدا می‌خواهمش. آنـقدر دعای زیبایی هست که وقتی شروع به گفتنش می‌کنم وجودم عطرآگین می‌شود. اگر کسی مفهـومش را بـفهمد سعادت دنیا و آخرت نصیـبش می‌شود. عبارتی از زیارت شریف عاشورا است. این زیارت را باقر آل محمـد ـ علیه السلام ـ به علقمة بن محمد آموخت تا با آن از دور و نزدیک امام حسین ـ علیه السلام ـ را زیارت کنـد.1 آن دعای ملکوتی "أللهم اجعَل مَـحیایَ مَحیا مُحمدٍ و آلِ محمـد و مَماتی مَماتَ محمـدٍ و آلِ مـحمد" است. یعنـی خدایا زنـدگی مرا هـمچون زندگی محمد و آل محمد و مرگم را ماننـد مرگ مـمحد و آل محمد قرار بده.

وقـتی فکر کردم که زندگی محمد و آل محمد چگونه بوده، عبارت "أشهد أن محمداً عبـدُه و رسولُه" به ذهنـم آمد. فـهمیدم اولین راه صحیـح زندگی عبودیتِ صحیـح است. عبودیت صحیـح یعنی چه؟ امام علی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: خدای سبـحان اراده کرده که فروتـنی در عبادت، تسلیم بودن در برابر فرمان الهی و اطاعت مـحض در فرمان‌بری با نیت خالص و تنـها برای خدا انـجام شود و اهداف غیـر خدایی در آن نباشد.2 عبودیت صحیـح یـعنی هدفی غیر از خدا نداشتـه و فقط برای رضایت او کار انـجام دهیـم. اگرچه در یک جمله خلاصه شده ولی برای فهمیدن و درکش نیاز به دقت نـظر زیادی دارد.

تـجلی خلوص عمل برای خدا و اهداف غیر‌خدایی نداشتن فقط در زندگی چهارده معصوم دیده می‌شود. وقتی امام حسین ـ علیه السلام ـ در لحظات آخر عمر مبارکش می‌فرماید: رِضاً بِقَضائِکَ و تَسلیماً لِأمرِک و لا معبـودَ سِواک یا غیاثَ المُثتَغیثینَ 3 از اطاعت محضِ حضرت حکایت می‌کند. این در حالی است که شدیدترین مصائب به امام حسین ـ علیه السلام ـ رسیده است، اما چون هدف رضایت خدا بوده و عمل برای خداست همه اینـها برای امام آسان می‌شود. وقتی طفل شش ماهه روی دست امام هدفِ تیر سه شعبه می‌شود امام می‌فرماید: هَوِّنْ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی ، إِنَّهُ بعَیْنِ اللّهِ4 . یعنـی آنچه که این مصائب را بر من آسان مى‌کند این است که این مصیبت بزرگ در حضور پروردگار عادل نازل مى گردد.

زندگی اهل بیت ـ علیهم السلام ـ یعنی اطاعت تمام و کمال از دستورات الهی. وقتی زندگی بر پایه سعادت باشد مسلماً نتیجه اش هم سعادت است. نتیجه می‌شود شهادت. چه مرگی بـهتر از شهادت ؟! باید کوشید، باید علم را به عمل تبدیل کرد. علمِ بنـدگی فقط در آستان اهل بیت ـ علهم السلام ـ پیدا می‌شود. عبودیت حقیقی و راه صحیح زندگی فقط در سیره ائمه دیده می‌شود.



1 ـ کامل الزیارات، ترجمه امیر وکیلیان ، باب 71 ، حدیث 7.

2 ـ نـهج البلاغـه، ترجمـه مرحوم مـحمد دشتـی، خطبـه 192، ص 276، سـطر 50 و 51.

3 ـ مقتل الحسین مقـرّم،  ص 357. به نقل از حماسه حسینی، ج اول، ص 39.

ترجمه: راضی هستم به قضا و قَدَر تو و تسلیم هستم در برابر اوامر تو و معبودی جز تو برای من نیست ای فریادرس فریاد کنندگان.

4ـ لهوف سید بن طاووس، مسلک سوم، قسمت شهادت حضرت علی اصـغر ـ علیه السلام ـ.


باز نــشر در :  الرحیــم    دیـده بان    مفیــد نیــوز     شفقنــا     حرفِ تو  

ارزش ولایت

معدن بردباری و جایـگاه علم و دانش است. هماننـد دریایی که آب در آن موج مـی‌زند علم و دانـش در سینـه‌اش موج می‌زنـد و او آنـرا می‌شکافـد و نـشر می‌دهـد. 1 اینـها را پدرش امام سجـاد ـ علیه السلام ـ در وصفش فرموده است. شکافنده بودنش در علمِ اولین و آخرین را پیامبـر هم به جابر‌بن‌عبداله انصاری فرموده بود. 2

نـکته‌ای از نـکات و علوم بی‌پایان الهی و ولایی که سینـه به سینـه از جد بزرگوارش به او رسیـده بود را به یـکی از اصحابش گفت. بعد از آنـکه چهار پایه و اساس اسلام را بیان کرد؛ آخرین و مهمتـرین اساس را که ولایت باشد ذکر کرد و در ادامه گفت: هیـچ چیز ماننـد ولایت دارای اهمیت نیست و به آن توصیـه نـشده است. ( بُنِیَ الإسلامُ علی خَمسِ، علی الصلاةِ و الزَکاةِ و الصَّومِ و الحَجِّ و الوَلایةِ و لم یُنادَ بِشیءٍ کما نُودیَ بالوَلایةِ  ـ کافی ، ج 2 ، ص 18 )

انـگار امام باقر ـ علیه السلام ـ با این گوهر افشانی آب پاکی را روی دست همه ریـخته است که بدانیـد ای مردم، اسلام بدون حقیقتِ فراموش شده‌ی ولایت آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ که در روز غدیر خم از جانب خدا تعیین شد اسلام واقعـی نیست. نماز و روزه‌ای که طبق سنت رسول الله و اهل بیت نباشد قبول نیست. حجـی که در پایان آن به لقای امام معصـوم نینـجامد حج نیست. نـه اینـکه در پایان موسم حج باید امام معصوم را دید. نه ...! باقر آل محمد ـ علیه السلام ـ فرموده‌انـد: تمام الحـجِ لِقاءُ الإمام. 3  در مفردات راغب در مورد کلمه‌ی " لقاء " آمده است که ادراک با حس ، بصر و بصیرت را لقاء می‌گویند. 4 در حال حاضر اگر ادراک حسی و بصری امکان ندارد ادراک بـصیرتی که ممکن است. مهمترین ادراک همین است. مثل اویس قرنی که پیامبـر را اینطور درک کرد و بعد حسی و بـصری شد. ادراک بـصیرتی همان اطاعت بی‌چون و چـرا از دستور العمل‌هایشان است.

هر چه که خانه خدا را طواف کننـد، عبادت کننـد، قرآن بـخواننـد و سر به سجده بـگذارند ولی به ولایت الهی حضرت امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ ایمان نداشته باشنـد باز هم اهل آتشنـد. این را جناب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند. در رابطه با ارزش ولایت امام علی ـ علیه السلام ـ گفته است که اگر بـنده‌ای خداوند متعال را هفتاد سال زیر ناودان کـعبه عبادت کند در حالی که  شب‌ها  به نماز ایستاده و روزها روزه‌دار است و ولایت  علی‌ بن‌ ابیطالب را نداشته باشد از بینی او را به آتش می‌اندازند. 5 ( لَو عَبَدَاللهَ عبدٌ سَبعینَ خَریفاً تحتَ المیزابِ قائماً لیله، صائماً نَهاره و لَم یَکن لَه وَلایةُ علی بن ابیطالب لَأکبـَّهُ اللهُ علی مِنـخَریهِ فی النّار )  کسی که ارزش ولایت حضرت امیرالمومنین علی ـ علیه السلام ـ را زیر سوال می‌برد مثل کسی است که نور خورشید را  در روز روشن انـکار می‌کند. این تشبیه را نوشتـم تا خودتان به حماقت و خباثت منـکرین ولایت امام علی ـ علیه السلام ـ پی‌بـبرید.

امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمود: ما اهل بیت ریسمان خداونـدی و وسیـله‌ی ارتباط او با خلق هستیم. ما رحمت خداوند هستیـم که بر بنـدگانش ارزانی داشتـه است. 6



1 ـ ترجـمه الـقطره ( قـطره‌ای از فضائل اهل بیت علیـهم السلام  ) ، ج 1 ، ص 512 ، ح 3 .

2  ـ الاحتـجاج ، ترجـمه جـعفری ، ج 1 ، ص 152 .

3  ـ وسائل الشیـعه ، ج 10 ، ص 255 .

4  ـ المفردات ، ج 1 ، ص 745 .

5 ـ تفسیر جنابادی، ج4 ، ص 228 . به نقل از " انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی " ، ص 19 ، اثر استاد اصغر طاهر زاده

  6 ـ امالی شیخ طوسی ، مجلس 34 ، ح 4 .


بازنــشر در:   الرحیــم    حرف تو     شفقنــا     مفیــد نیـــوز    دیــده بان     مرصاد   

وارد مسجـدِ کوفه شد. دو رکعت نماز خوانـد. جنـگ جمل را تازه خاتـمه داده بـود. بالای منبـر جناب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ رفت تا از حکمتهایی که سینـه به سینـه دریافت کرده بود برای مـردم بـگوید.1 لب به سخن باز کـرد تا وجـودِ مخاطبانی را که پیـرو حق هستنـد، نورانی کنـد و زمینـه‌های رشد و پویایی آنـها را فراهم آورد. این مسأله را  طبق گوهر افشانی امام هادی ـ علیه السلام ـ که در زیارت جامعه کبیـره می‌فرماینـد: " کلامـُکم نور و أمـرکم رشد " 2 می توان متـوجه شد. امام علی ـ علیه السلام ـ در مسجـدِ کوفه فرمود: ای مـردم من از دو چیـز در مورد شما می‌ترسم؛ هوا پرستـی و آرزوهای طولانی. پیروی از خواهش‌های نفس، انسان را از راه حق دور می‌کنـد و آرزوهای زیاد آخـرت را از یادِ انسان می‌بـرد. 3

بدون دقت نظر در مسائلِ روزگار و فهمِ عمیقِ وقایع اظهار نـظر می‌کردنـد. کار به جایی رسیـد که فقط رأی و عقیده خود را حق می‌پنداشتنـد. این در حالی بود که سردمدار حق را می‌شناختنـد و در رکابش شمشیـر زده بودنـد. پیروی آنـها از خواهش‌های نفسانی و اجتهاد‌های خالی از بصیـرتشان معبـودی سراب‌گونه برایشان درست کرده بود که بدون چون و چرا تحت فرمانش بودنـد و در نهایت موجب دور شدنشان از حق و حقیقت شد." می‌گفتنـد چرا علی ـ علیه السلام ـ در صفین به صلح با معاویه راضی شد و جنگ را ادامه نداد. غافل از اینـکه علی ـ علیه السلام ـ دست از جنگ برنداشت مگر به خاطر سستی و بی‌درایتی یارانش که مسأله‌ی حکمیت را به راه انداختنـد." 4 اینـها همان خوارج‌انـد که تعصب دینـی خود را با جهالت در هم‌آمیـخته بودند5 و چون بی‌بصیرت بودنـد طبق جهالت خود تصمیم‌های افراطی می‌گرفتنـد. امام علی ـ علیه السلام ـ در وصف شخص جاهل می‌فرماید: لایُری الجاهلُ إلا مفرِطاً أو مفرِّطا،6 یعنی شخص جاهل یا کــُند می‌رود یا تنـد.

خوارج اهل عبادت بودنـد. اهل مسجد بودنـد. نشانه‌های ظاهری عبادت کنندگان در آنـها نمایان بود اما بـصیرت و درایت که از مهمترین ویژگی‌های عبادت کننـدگان است در آنـها دیده نمی‌شد. می‌آمدنـد گوشه‌ی مسجـد می‌نشتنـد و گاهی بین خطبه‌های امام علی ـ علیه السلام ـ فریاد می‌زدند: لا حـکمَ إلا لله یا می‌گفتنـد: الـحکمُ لله لا لک یاعلی. ذره‌ای بصیرت در وجـود آنـها موج نمی‌زد. با اینـکه از راویان شنیـده بودنـد پیامبـر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده: "علی همیشه با حق است و حق همیشه با علی‌ست و حق بر زبان علی جاری‌ست، علی هرکجا باشد حق همانجاست " باز هم علی ـ علیه السلام ـ را تکفیـر می‌کردند. هلاکت خوارج از بی‌بصیرتی آنـها بود. صادق آل محمـد ـ علیه السلام ـ در بیان عاقبت بی‌بصیرتی می‌فرماید: الْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً ، یعنی کسی که بدون بصیرت عمل می‌کنـد مثل کسی است که در راه ناصحیـح قدم بر‌می‌دارد، هر چه اینـگونه عمل کنـد جز دور شدن از حقیقت و مطلوب چیزی به او زیاد نمی‌شود.

از قبیل افراد خوارج صفت که از خود اظهار نظرهای توخالی و گاه مغایر با عقاید اسلامی داشتنـد در طول تاریخ انقلاب اسلامی هم به چشم می‌آینـد. همانـگونه که خوارج از مواضع اصلی حکومت امام علی ـ علیه السلام ـ که عدالت محوری بود گریزان بودنـد؛ اشخاصی هم در تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی اختلال ایجاد می‌کننـد. اینـگونه افراد به خیال اینـکه پیروز میدان می‌شوند دست به این کارها می‌زنند اما در حقیقت شکست می‌خورند.



1 ـ نهج البلاغه ـ ترجمه مرحوم دشتی ـ ابتدای خطبه 42. ( با اندکی تصرف )

 2 ـ گفتار‌های شما اهل بیت نور و روشنایی و دستورالعمل‌های شما باعث رشد و تـکامل است.

3 ـ خطبه 42 نهج البلاغـه، ترجمه‌ی مرحوم دشتـی.

4 ـ کتاب الجمـل، اثر شیخ مفیـد ـ رحمة الله علیـه ـ، ترجمه دکتر دامغانی، ص 34.

 5 ـ مجموعه آثار استـاد شهیـد مطهری ـ رحمة الله علیـه ـ، ج4، ص 966.

 6 ـ بـحارالانــوار، ج1 ، ص 159.

7 ـ الغـدیر ـ ج 10 ـ ص 71

8 ـ الکافـی ـ ج 1 ـ ص 43

باز نــشر در:   صراط نیــوز  ــ  شفقــنا  ــ  وعــده صادق 

هر روز عطر دل‌انگیــز و جانـفزایش روح و روان آدمی را می‌طراود. وقتی به طنین آن گوش می‌دهی مثل قدم زدن در باغی پر از شکوفه است؛ شکوفه هایی که بوئیدن آنـها امیدی است به زندگی. باقر آل محمد ـ علیه السلام ـ در وصفش فرمود: برای هر چیـزی بهاری است و بهار قرآن ماه رمضان است.1همانطور که در بهار آثار و أثمار (ثمرها) درختان به بار می‌نشیند آثار قرآن در ماه رمضان الکریم بیشتر ظاهر و بارز می‌شود.2

از آثار مهم قرآن که هر انسان کمال‌جو همواره آنرا هدف قرار می‌دهد معرفت حقیقی خداوند منان است. در بیان اهمیت معرفت حقیقی خداوند همین بس که جناب امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ فرموده‌اند: سرآغاز دین خداشناسی است.3 به تعبیر ساده‌تر و امروزی اینکه هر کس ادعا می‌کند دیندار واقعی هست در وهله‌ی اول باید وجودش سرشار از معرفت حقیقی خداوند باشد. کمال معرفت و اوج شناخت حقیقی خداوند،  باور و ایمان قلبی به ذات مقدس اوست.4

خداوند حکیم در قرآن کریم پس از اینکه بیان می‌کنـد ایمان و اعتقاد صحیح همراه با عدم مخالفت با دستورالعمل هایش راه شناخت حقیقی و عبادتِ قابلِ قبول می‌باشد، صراحتـاً آنـها را در گرو تقرب به خودش با دستاویز و وسیله می‌دانـد.5 یعنی اگر کسی خواهان ایمان واقعی هست باید وسیله‌ای برای تقرب به خداوند بجوید. در بیان حضرات آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ به وجود خودِ ایشان از وسیله‌ی تقرب به خداوند منان تصریح و تعبیـر شده است.6

در زیارت جامعه کبیـره از وجود نازنیـن امام هادی ـ علیه السلام ـ در رابطه با وسیله قرار دادن حضرات آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ برای تقرب به ذات اقدس حضرت حق چنین آمده که می‌فرمایند: السلامُ علی مَحالِّ مَعرِفةِ الله ( سلام بر شما ـ اهل بیت ـ که محل معرفت الهی هستید؛ یعنی معرفت حقیقی خداوند در وجود نازنین شما حلول کرده. به تعبیر دیگر یعنی معرفت حقیقی خداوند به معرفت شما بستگی دارد. توضیح بیشتـر اینکه وجود شما محل شناخت خداست، اگر کسی شما را شناخت می‌تواند خداوند را حقیقتاً بشناسد.خلاصه آنـکه فقط از طریق وجود نازنین آل الله می‌شود به معرفت حقیقی خداوند رسید). امام هادی ـ علیه السلام ـ در ادامه می‌فرمایند: ... و مَساکِنِ بَرکةِ الله و مَعادِنِ حِکمَةِ الله ( و سلام بر شما که مسکن و محل برکت خداوند و معدن حکمت او هستید).

در پایان به این حقیقت می‌رسیم که شناخت خداوند به وسیله‌ی حضرات آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ  شناختی حقیقی و سرشار از برکت و حکمت است. برکت و حکمتی که در هیچ مذهبی جـز مذهب بر حق تشیع بدست نمی‌آید.



 لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان ـ ( کافی، ج2 ، ص 360، باب نوادر )

2 ـ مرآة العقـول، ج12، ص519. اثر علامه محمد تقی مجلسی رحمة الله علیه ( با اندکی تصرف)

3 ـ نهج البلاغــه، خطبــه 1. ( ترجمه مرحوم دشتی )

4 ـ نهج البلاغــه، خطبــه 1. ( ترجمه مرحوم دشتی )

5 ـ یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة ( سوره مبارکه مائده ـ آیه 35 )

6 ـ تفسیـر روان جاوید، ج2 ، ص207  و  البرهان فی تفسیـر القرآن، ج2، ص 292

راه بهشت

کلمه به کلمه آن نور است. همواره روشنی بخش بوده و هست. نازل کننـده آن هم به صراحت نور بودن آن را بیان می‌کند. 1  آیات آن تفسیر دارد و تأویل. تفسیر کردن صحیح و به تأویل بردن حقیقی آیات پربرکت آن فقط از حضرات آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ برمی‌آید؛ چرا که ایشان درهای ایمان و اسرار خدای رحماننـد.2

بعد از خداونـد منـان جز آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ کسی إشراف تمام و کمال به قرآن ندارد و نخـواهد داشت. شاید این مسأله بیانــگر این باشد که قرآن کریم بدون تمسک و توسل به وجود نازنین ائمه معصومیـن ـ علیهم السلام ـ به تنـهایی راه نجات نیست. دلیل این مطلب حدیث جناب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ هست که می‌فرماینـد: من دو چیز گران‌بها براى شما به یادگار می‌گذارم: کتاب خدا و عترت خود، أهل بیتم؛ تا وقتى که آن دو در کنار حوض بر من وارد شوند از هم جدا نمى‏شوند، اگر دست به دامن آن دو شوید هرگز گمراه نخواهید شد.3

آنـچه در کنار اعتقاد حقیقی به قرآن کریم نیاز است، قبول قلبیِ ولایت حضرات آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ  و تمسک همیشگی به آنـها است. به طور حتم ولایت الهی ایشان نعمتـی از سوی خداوند منان بر ما می‌باشد که خداوند در روز قیامت از آن و چـگونگی برخورد ما با آن، از ما سوال می‌کنـد. خداوند منان می‌فرماید: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ.4(سپس شما در آن روز بی‌شک از بخشش و نعمت ـ خدا در دنیا ـ بازخواست خواهید شد).

عالم آل محمـد، حضرت علی‌بن‌موسی الرضا ـ علیه السلام ـ در مجلسی که پیرامون این آیه بحث می‌شد فرمودند: پدرم برایم نقل کرد که جدم امام صادق ـ علیه السلام ـ  در برابر کسانی که قصد تفسیر نادرست این آیه را داشتنـد فرمودند: مراد از این نَعیم، دوستى و ولایت ما اهل بیت است. خداوند از آن در قیامت باز خواست خواهد کرد. خداوند پس از پرسش از توحید و نبوّت، بندگان را از مسأله‌ی ولایت ما بازجوئى خواهد کرد، زیرا بنده اگر از عهده‌ی این سؤال برآید و به آن وفا کرده باشد، این امر او را به نعیم جاودانه بهشت می‌رساند.5



1 ـ سوره مبارکـه مائـده، آیه شریفه 15.

(مرحوم علامه طباطبایی ـ علیه الرحمـة ـ در تفسیر شریف المیزان در ذیل توضیحات این آیه شریفه می‌فرماینـد: مراد از « نور » در آیه 15 سوره مائده، قرآن مجید است. ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص 398).

2 ـ أبوابَ الإیـمان و اُمَنـاءَ الـرّحمان ( زیارت جامعه کبیـره).

3 ـ احتجاج، ترجمه مرحوم علامه جعفری ـ علیه الرحمة ـ، ج2، ص528.

4 ـ سوره مبارکـه تـکاثر، آیه شریفه 8.

5 ـ عیون أخبار الرضا ـ علیه السلام ـ، ترجمه غفارى و مستفید، ج‏2، ص 283.

خورشید متعجبانه می تابیـد. با همه‌ی درخشش محـو چیزی شده بود. از روزنـه‌ای در یک کوه، نوری به بلندای ملکوت پرتو افکنـی می‌کرد. ناگهان محمـد ـ صلی الله علیه و آله ـ در حالی که لباس نبوت را با شرافت خاتمیتش به تن کرده بود از غار حرا خارج ‌شد. با خروجش از آنجا بشارتی به قلب‌ها داده می‌شد که کفر، نفاق و بت‌پرستی نیز از قلوب خارج می‌شود؛ چرا که او خودش مدت‌ها بعد از این واقعـه الهی و میمـون فرمود: من مبعوث شدم تا مکارم و محاسن اخلاق را تمام کنـم.1

بعد از آنـکه سلسله نبوت و پیامبـری در وجـود مبارک جناب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ ختم شد و مردمِ زمان به این حقیقت پی بردنـد به حکمت خداوندی می‌بایست برای امت رهبـر و هدایتـگر معیـن شود تا مردم بعد از پیامبـر گمراه نشوند. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ که دلسوز امت بوده و به فرموده‌ی خود، پدر این امت محسوب می‌شدند2 بر آن شدند تا تکلیفی را که خداوند بر وجود نازنینش قرار داده بود اجرایی کند و آن تلکیف چیزی نبـود جز اعلان پذیرفتن ولایت الهی گونـه3 علی ـ علیه السلام ـ بعد از خودش.

اگر سیـری در بیانات گهربار حضرات آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ داشته باشیم به این نـکته برمی‌خوریم که بین ختم نبوت و آغاز امامت رابطه‌ی تنگاتنگی وجـود دارد که ایشان بارها به آن تصریح داشته‌اند. اهمیت این ارتباط به گونه‌ای می‌باشد که حتی تمام پیامبـران قبل از حضرت محمـد ـ صلی الله علیه و آله ـ هم در آن حضور داشتـه‌اند. وجود پیامبران در این ارتباط (ختم نبوت و آغاز امامت) را از بیـان گهـربار امام صادق ـ علیه السلام ـ در می‌یابیم که می فرماینـد: خداوند هیچ پیامبر و رسولى را مبعوث‏ نـکرد مگر اینـکه از او پیمان گرفت به رسالت حضرت محمّد و امامت حضرت علی ـ صلی الله علیهما و آلهما ـ.4

به تحقیق اگر ارتباطی بین ختم نبوت و آغاز امامت نبود خداوند منّان دلیلی نداشت که از تمام پیامبران و رُسُل به طور همزمان از رسالت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامت جانشینش امام علی ـ علیه السلام ‌ـ پیمان بـگیرد.



1 ـ بحار الانوار ، ج 68 ، ص 382    و    مکارم الاخلاق ، ص 8.

2 ـ ( من و علی پدران این امت هستیم ) بحار الانوار ، ج 16 ، ص 95.

3ـ(در توضیح ولایت الهی گونه آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ باید عرض شود: که امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: ولایت ما اهل بیت ولایت

خداست.) ترجمه امامت بحارالانوار ، ج 4 ، ص 211.

4 ـ ترجمـه امامت بحارالانوار ، ج 2 ، ص 293.

بارها به خاطر این نعمت از خدا تشکر کردم. هر بار خدا این نعمت را به من عطا می کند اشتیاقم به درک آن بیشتر می شود اما به قول ِخواجه شمس الدین حافظ شیرازی که می گوید:

      میانِ عاشق و معشوق هیچ حال نیست                توخود حجـاب خودی حافظ از میــان برخیز

هنوز حتی موفق به درکِ قطره ای از اقیانوسِ این نعمت نشده ام. هر چه از عظمتِ این نعمت بگویم کم گفته ام؛ فقط باید گفت: صدها هزار مثل سلیمان در این حرم مشغول لحظه های شریف گدایی اند.

 کوچک و بزرگ، مرد و زن، همه و همه سر از پا نمی شناختند. هر کس با زبان خود با حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ حرف می زد. پیرمردی عصا به دست در حالی که ایستاده بود زیارتنامه قرائت می کرد. طلبه ای نوجوان کتاب درسی خود را باز کرده بود و بعد از مطالعۀ چند صفحه نگاهی طولانی به ضریح می انداخت و با نگاهش حرف خود را با حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ در میان می گذاشت. عده ای دختر جوان در قالب یک کاروان زیارتی در گوشۀ یکی از صحن ها با مادرِ معنوی خود دردِدل می کردند. بعد از اینکه رازهایم را به حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ گفتم اطمینانم بیشتر شد که دلیل باز شدن سه در از درهای بهشت از شهر مقدس قم به خاطر وجود پربرکت این بانوی مخدره هست.

بعد از وداع با حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از خدا خواستم این آخرین زیارت من از آستانِ ملائک پاسبانِ  این بانوی عظمی نباشد.

برادرم گفت: یقیناً خیری در این قضیه هست. پدرم به خاطر بی توجهی مختصر به تابلوها و علائم راهنمایی و رانندگی و هم چنین تازه بودن آسفالت جاده چند کیلومتر اشتباه رفته بود و چون اتوبان بود مجبور شد به خاطر چند کیلومتر چندین کیلومتر اضافی طی کند تا راهی پیدا شود و به مسیر اصلی برسد. وقتی به مسیر اصلی رسیدیم پدرم گفت: مسیر دنیا مثل یک اتوبان هست. گاهی به خاطر یک غفلت و زیبایی ظاهری مجبور می شوی تا آخر اشتباه کرده یا اشتباه خود را تا زمان زیادی انجام دهی. چقدر زیبا فرمود جناب أمیرالمؤمنین امام علی ـ علیه السلام ـ که زَخارِفُها مَضِلَّه1 ـ آرایش های دنیا گمراه کننده هست ـ. تنها راه نجات برای بشریت قدم گذاشتن در راه آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ هست. چرا که ایشان به فرمودۀ امام هادی ـ علیه السلام ـ در زیارت جامعۀ کبیره راهنمایان راه هدایت و چراغ های تاریکی های امت هستند. براستی که راه نجات از ظلمت های نفسانی و دنیوی راه جناب رسول الله و اهل بیت مطهر او ـ صلی الله علیه و آله ـ هست. حضرت رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ در بیان برحق بودن سر سلسۀ اولیاء الله امام علی و امامان بعد از او ـ علیهم السلام ـ فرمودند: لَوْلَاکَ مَا عُرِفَ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی2 ـ یا علی اگر تو نبودی مومن های بعد از من شناخته نمی شدند ـ. آنچه این سخن گهربار به ما می آموزد این است که ولایت امام علی و امامان بر حق بعد از او ـ علیهم السلام ـ ملاک و معیار ایمان هستند. امید که قلب ما به واسطۀ قبول واقعی ولایت آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ سرشار از ایمان حقیقی شود.


1ـ غررالحکم و دررالکلم ، حکمت 7125

2 ـ بحارانـوار ، ج40 ، ص 2

وقتی قانون خاتمیت دین در قالب آیۀ شریفۀ إنَّ الدینَ عِندَ اللهِ الإسلام  ـ همانا دینِ نزد خدا اسلام هست ـ نازل و ابلاغ شد عبودیت در بارگاه با شکوه حضرتِ أحدیت ارزش دیگری پیدا کرد. چون که اسلام ناب محمدی علاوه بر نشأت گرفتن از قرآن کریم و سنت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ به تمام ابعاد روحی و جسمی انسان برای رسیدن به کمال توجه فراوان داشته و دارد.

ابعاد روحی و جسمی انسان در سه حوزۀ ارتباطی قرار می گیرد. نخست ارتیاط انسان با خالق هستی. دوم ارتباط انسان با مخلوقات. و در آخر ارتباط انسان با نفسِ خود. بدون شک آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ که هر کدام یکی پس از دیگری وصی بر حق رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ بودند اسطوره های علمی و عملی در این ارتباط ها به حساب می آیند. حقیقت این مطلب از وجود نازنین امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در خطبۀ 154 نهج البلاغه بیان شده که می فرمایند: ما اهل بیت پیامبر چونان پیراهن تن او، یاران راستین او و خزانه داران علوم و معارف وحی و درهای ورود به آن معارف می باشیم. جز از در هیچ کس به خانه ها وارد نخواهد شد و هر کس  از غیرِ در وارد شود دزد نامیده می شود. نکته ای که در این قول شریف نهفته شده آن است که معارف و علوم الهی فقط به واسطۀ پذیرفتن ولایت جناب رسول الله و اهل بیت مطهر او ـ صلوات الله علیهم أجمعین ـ قابل درک و فهم هست. چرا که ولایت آنها مثل فانوس در دست کسی هست که راه تاریک را می پیماید. همان طور که راه تاریک با فانوس روشن می شود با پذیرش ولایت آنها عبور از راه های ظلمانی و پر پیچ و خم زندگی آسان و سریع می شود.

آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ  همواره طلایه دار حکومت و ولایت الله بوده و هستند. دلیل این ادعا سخن گهربار جناب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ هست که می فرمایند: هر که به من ایمان دارد و مرا تصدیق کرده است باید علی بن ابیطالب را به ولایت برگزیند که ولایت او ولایت من و  ولایت الله  است.(گزیدۀ کنز العمال ـ ج 5 ـ ص 22 . به نقل از کتاب نهج الحق و کشف الصدق ـ ص 231 ـ ترجمۀ کهنسال)

سرسپاری به ولایت الله و آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ تضمین کنندۀ سعادتی جاودانه برای انسان هست. در حال حاضر سزاوار است تحت رهنمودهای سُکّان دار انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای قدم برداشته تا توانایی کسبِ صلابتِ بیشتر برای نشر معارف الهی و ولایی حاصل شود. امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در نامۀ 33 نهج البلاغه خطاب به فرماندار وقت مکه (سال 39 هجری) می نویسند: در ادارۀ امور خود هوشیارانه و سرسختانه استوار باش. نصیحت کننده ای عاقل، پیرو حکومت و فرمانبردارِ امام خویش باش. طبق این اندرز آسمانی پسندیده هست از انقلاب اسلامی که نماد کوچکی از حکومت أئمۀ اطهار ـ علیهم السلام ـ هست پیروی کرده و برای اقتدار و پایداری این نظام مقدس از هیچ عملی دریغ نشود.

أللهم الرزقنا توفیق الطاعة و ترک المعصیة          

وقتی آوای آسمانی أنذِر عشیرَتَک الأقرَبین بر وجود نازنین رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ نازل شد علی ـ علیه السلام ـ اولین کسی بود که در سنین آغازین نوجوانی به فراخوان سعادت مندانه و الهی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ لبیک گفت و با تمام وجود آمادگی خود را برای پیروی از او اعلام کرد. ارتباط برادرانه ی رسول الله و پسر عمویش علی ـ سلام الله علیهما ـ در طول زندگی پربرکتشان باعث شد همچنان که علی ـ علیه السلام ـ اولین درک کننده ی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ بود آخرین درک کننده ی او نیز باشد. چرا که وقتی سر مبارک رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ روی سینه ی پر از علم علی ـ علیه السلام ـ بود و فاطمه و بچه ها ـ سلام الله علیهم ـ با چشمانی اشک آلود آنها را نظاره می کردند علاوه بر پیامبر جز علی و فاطمه ـ سلام الله علیهم ـ کسی از آینده ی جانسوز خاندان رسالت و ولایت خبر نداشت.

فقط چند ساعت از وفات شهادت گونه ی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ گذشته بود. درون شیطانی عده ای از صحابی نماها که در غدیر خم گِرداگِرد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله ـ حضور داشتند شکوفا شد. شورا به پا کردند و اولین جرقه های هتاکی به آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ در آن جلسه زده شد. به بیان دقیق تر آتش کینه هایی را که از رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ به دل داشتند بار دیگر شعله ور کردند تا علاوه بر اینکه سالهای سال با زخمِ زبان قلب رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ را می سوزاندند و او را ساحر و جادوگر خطاب می کردند برای اهل بیت او نیز آتشی دوچندان آماده کنند.

ایام سوگواری رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ که می آید و می گذرد قلب شیعه نمی داند برای کدام مصیبت خون گریه کند. از جهتی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ که پدر امت و مایه ی آرامش زمین و زمان هست جانسورانه فوت می کند. از جهت دیگر خانه ی نزول وحی و ساکنین آن مورد هتاکی و جسارت حیوان صفتان قرار می گیرد که حتی حیوان هم از کار آنها شرم می کند. دردهای شیعه بی شمار است که إنشاالله با ظهور مُعِزُ الأولیـاء و مَذِلُ الأعـداء انتقام آنها گرفته می شود.

آنچه در طول زمان های مختلف بر شیعه واجب بوده و هست بالا نگه داشتن پرچم اسلام ناب محمدی با تمسک به کتاب خدا و عترت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ می باشد. این کار علاوه بر تبلیغِ ولایتِ الهی آنها تسکینی بر قلب داغدار آنها نیز هست. خداوند حکیم در آیه شریفه ی 21 از سوره مبارکه ی احزاب می فرماید: لَقَد کان لَکم فی رَسول اللهِ اُسوةٌ حَسَنة ( به درستی در اعمال و رفتار رسول الله برای شما اسوه و الگوهای نیکویی هست ). هر کس خود را محب و دوستدار آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ می داند باید برای فهم مفاهیم ولایی و تبلیغ آن مسیر زندگی خود را به مسیر زندگی آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ نزدیک کند تا از دسیسه های شیطانی در امان بماند و معنای حقیقی سعادت را بفهمد و بفهماند. خلاصه آنکه راه محمد و عترت او ـ صلی الله علیه و آله ـ  راه سعادت هست و بس.

امید که خداوند منان بر سر ما منت گذاشته و ما را در کسب صفات حمیده و پیمودن راه آل الله ـ علیهم صلوات الله ـ روز به روز موفق گرداند.